یه روز خوب
سلام کوچولوی مامانی
امروز مامانی خیییییییلی خوشحاله آخه مهمونای عزیزی داره
مامان جون و آقاجون (مامان و بابای مامانی) و خاله فاطی و عمو حمید و مهدیس
ساعت 5 عصر مهمونای عزیزمون بسلامتی رسیدن خونه...خورد و خسته بودن از این مسیر طولانی
نمیدونی مامانی چقد خوشحال بود ولی متاسفانه از صبح که مامانی از خواب بیدار شد همش حالت تهوع داشت اصلا سرحال نبود طوریکه مهمونا هم متوجه ناخوشی مامانی شدن...خیلی سعی کردم به رو خودم نیارم ولی متاسفانه از قیافم میشد فهمید چه حالی دارم .. همش تقصیر تو عزیز فسقلیه که هی تو دل مامانی شیطونی میکنی و حال مامانی رو بهم میزنی
مهمونا زود شام خوردن و خوابیدن آخه کلی خسته بودن
آره دیگه تا یه مدت از تنهایی درمیایم .. قراره تا شنبه اینجا بمونن ..البته مامان جون میخواد یه هفته ای پیشمون بمونه
خیییییییییلی خوشحالم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی