کم کم دارم بهتر میشم
سلام انجیرک مامانی
امیدوارم که خوب باشی ... خیلی بده که نمیتونم ازت خبر داشته باشم آخه هنوز خیلی فسقلی هستی توی یه کتاب خوندم که الان اندازه یه دونه انجیری
هرکی ازم میپرسه نی نیت چطوره میگم ازش خبری ندارم آخه نه حرکنی داری نه صدایی نه چیزی
فقط منتظرم که هرچه زودتر حرکت کنی و مامانی رو خوشحال کنی
این روزا خداروشکر خیلی بهترم و تا حدودی تهوعم کمتر شده
البته ناگفته نمونه اگه یه روز قرص نخورم اونروز تا شب، افقی میفتم و همش تهوع دارم.. بازم خداروشکر این قرص رو هست وگرنه مامانی میمرد دیگه مامان نداشتی
هیچی دیگه خبر خاصی نیست جز اینکه مامان جون و آقاجون و خاله فاطی و عمو حمید و آبجی مهدیس شیطون ایشالا 10 روز دیگه میان بندرعباس پیشمون خوشحالم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی