قند عسلمقند عسلم، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

" پرنیان " عزیز دل بابا و مامان

واکسن چهار ماهگی

1394/7/19 22:40
نویسنده : مامان مریم
597 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قندعسل مامانی0476.gif

ببخشید دیر به دیر میام برات مینویسم آخه سرم حسابی گرم تو دخمل نازمه .. اصلا نمیدونم کی شب میشه کی روز میشه36_4_9.gif

                

                    

امروز صبح ساعت 9 بعد از اینکه به عشقولکم قطره استامنیفن دادم آماده شدیم تو رو گذاشتم تو کالسکه و رفتیم سمت مرکز بهداشت که واکسن چهارماهگیتو بزنیم...خیلی استرس داشتم که نکنه تب کنی و پات درد بگیره .. اونجا که رفتیم اول قد و وزن و دور سرت رو گرفت که خداروشکر همه نرمال بودن36_2_25.gif

وزن: 6750

قد: 65

دور سر : 42

بعدش دوتا واکسن زدن تو رونای توپولی دخترم .. قلبم داشت میترکید وقتی دیدم اونجوری سوزنو فرو کردن تو رونت 36_2_58.gif...از اونجاییکه تو همیشه دختر صبوری هستی فقط یه ذره گریه کردی بعدش آروم شدی..الهی قربونت برم36_4_15.gif

وقتی رسیدیم خونه فورا کمپرس یخ گذاشتم که ورم نکنه .. بهت شیر دادم گرفتی خوابیدی تا عصر...36_2_63.gifاونشب ما دوتا بلیط کنسرت فرزاد فرزین داشتیم .. دودل بودم که بریم یا نریم آخه میترسیدم تب کنی و درد داشته باشی .. گفتم حالا تا عصر صبر میکنم ببینم اوضاع از چه قراره .. عصر که شد بیدار شدی دیدم خداروشکر سرحال و قبراقی .. تصمیم گرفتیم همگی بریم کنسرت15.gif

آماده شدیم بعد از اینکه بابایی از سرکار برگشت رفتیم تالار آوینی .. خیلی خوب بود .. دخملمم اصلا اذیت نکرد ..تازه توی اونهمه سروصدا خوابش برده بود .. اینم چنتا از عکسای اون روز:

 

وقتی دیدیم سروصدا خیلی زیاده و دخمل گلمم داره کم کم اذیت میشه پا شدیم و از سالن اومدیم بیرون .. سوار ماشین شدیم یه سر رفتیم بازار ماهی فروشا چند کیلویی میگو خریدیم بعدشم خورد و خسته برگشتیم خونه

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

امیر
15 آبان 94 23:33
سلام وب قشنگی داری به منم درباره وبم نظر بده