قند عسلمقند عسلم، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

" پرنیان " عزیز دل بابا و مامان

اسباب کشی

1393/10/23 22:03
نویسنده : مامان مریم
168 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جیگملی مامانی

امروز یه روز تقریبا سخت خصوصا واسه بابایی بود آخه واسه اثاث کشی دست تنها بود خیییییییییلی اذیت شد .. niniweblog.comنمیذاشت مامانی هم دست به چیزی بزنه میگفت تو فقط به فکر بچمون باش و بس ...niniweblog.com

خاله راضیه هم واسمون ناهار درست کرده بود که بعد از اسباب کشی بریم اونجا ناهار بخوریم ...کارمون تا ساعت سه طول کشید .. تو عزیزدلم دیگه خیلی گشنت شده بود و هی میزدی زیردل مامانی و بهم هشدار میدادی که از وقت غذام گذشته... niniweblog.comدیگه کم کم داشت حالم بد میشد niniweblog.com

 

خلاصه رفتیم خونه خاله راضیه و با اشتهای خیلی زیاد غذای خوشمزه خاله رو خوردیم بعدش بابایی گفت تو یه کم استراحت کن خودم میرم بقیه وسایلارو جمع میکنم و با ماشین میبرمش تو خونه جدید

تا ساعت پنج و نیم استراحت کردیم بعدش با خاله راضیه رفتیم کمک بابایی تا ساعت 8 شب دیگه خونه کاملا تخلیه شد و چیزی تو اون خونه نموند جز خاطرات شیرینی که این یکسال من و بابایی اونجا داشتیمniniweblog.com

و حالا میریم تو یه خونه جدید تا به امید خدا سه نفری زندگی شیرین و بهتری رو باهم داشته باشیم...niniweblog.com

به امید روزی که خدای مهربون بهمون یه روزی حلالی بده و بتونیم خودمون صاحب یه خونه بشیم که دیگه این دردسرا رو نداشته باشیم

پسندها (3)

نظرات (0)