قند عسلمقند عسلم، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

" پرنیان " عزیز دل بابا و مامان

آخرین پست قبل از زایمان

1394/3/15 19:7
نویسنده : مامان مریم
257 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دخمل گلی مامانی که فقط یک روز دیگه مونده که بیاد تو بغل مامانیش

باورم نمیشه .. فقط یک روزه دیگه انتظار تموم میشه ..

بله عزیزدلم شمارش معکوس ساعتها شروع شده که تو دختر نازم پا به این دنیا بذاری و دنیای من و بابایی بشیniniweblog.com

راستی دو روز پیش بابایی بعد از دوماه که از مون دور بود برگشت پیشمون .. خیلی خوشحالم .. میدونم که تو هم بیشتر از من خوشحالیniniweblog.com

دیروزم که مامان جون و آقاجون که رفته بودن تهران با قطار رسیدن شیراز که بیان و مقدمات اومدنتو آماده کنن .. صبح زود که رسیدن ایستگاه راه آهن بابایی رفت دنبالشون و باهم اومدن خونه خاله فاطی...

حالا دیگه جمعمون جمعه و گلمون که تو دختر ناناز مامانی باشی کمه ...

امروز آخرین روز زندگی دونفره من و باباییه .. دیگه از فردا به امیدخدا زندگی سه نفرمون شروع میشه .. niniweblog.comبخاطر همین به بابایی گفتم بریم بیرون و از آخرین روز زندگی دونفرمون عکس بندازیم ..niniweblog.com من و بابا و مهدیس شیطون باهم رفتیم کنار رودخونه ای که نزدیک خونه خاله فاطی بود کلی عکس انداختیم تا بماند در خاطره ها ..niniweblog.com چنتا از عکسها رو میذارم  که بعدها ببینی که اونموقع که تو شکم مامانی بودی چقد گنده بودیniniweblog.com

این یکی از اون عکساست .. ببین تو توی دل مامانی بودیخندونک

راستی اینم بگم که این روزای پایانی خیییییییلی دارم اذیت میشم آخه تو عشقم خیلی رشد کردی و دیگه جات تو دلم نیست و همش فشار میاری که بیای بیرون..niniweblog.comمخصوصا شبا اصلا خواب راحتی ندارم مدام این دست و اون دست میشم ولی خب اشکال نداره وقتی به بودنت فکر میکنم تمام دردها و سختیها از یادم میرهniniweblog.com

ایشالا که بسلامتی بدنیا بیای و به زندگیمون عطر و بوی تازه ای بدی

فعلا خدافظ ... میرم و با دخملم برمیگردم

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)